ای دوست ز رحمت دل آگاهم ده
در ماه دعا سیر اللی اللهم ده
ماه رمضان و ماه مهمانی توست
در محفل مهمانی خود راهم ده
ائمه طاهرین ع هر یک جلوه ای از نور واحد محمدی ص اند که در شرایط گوناگون در بسیط زمین ظهور کرده و از ملکوت آسمانها برای هدایت ناسوتیان نزول فرموده اند تا در کنار انسانها چند صباحی زندگی کنند و سرمشق یک زندگی ایده ال اللهی برای تمامی نسلها و دوران ها باشند
جایگاه امام معصوم ع فقط مسند "زعامت" و "زمامداری " جامعه نیست و این مسند در مرتبتی بسیار پایین تر از آن ولایتی ست که ائمه معصوم شیعه از سود پروردگار جهانیان به آن مفتخرند . مقام ولایت معنوی (ولا ء تصرف ) برای چهارده معصوم نورانی ، مقامی است که هیچک از اولین و آخرین بدان دست نخواهند یافت و امام ع انسان کاملی است که در اعصار مختلف حامل این ولایت عظمی است و جهان انسانی هیچوقت نمی تواند بدون حضور مطلق و حجت بر حق بر حیات خویش ادامه دهد .
اما ع گر چه در میان زمینیان مثل یک انسان معمولی و در کنار کائنات دیگر زیست میکند ولی در عالم ملکوت و در جهان واقعیت ها ، جایگاه امامت لنگرگاه زمین و آسمان است و امام ستون هستی و آفرینش .
امامت دهم حضرت امام علی النقی الهادی ع دهمین حامل این ولایت بزرگ بر حسب "زمان" دهمین تجسم آن نور پاک محمدی ص است
امام هادی چهل و دو سال در این کره خاکی زندگی کردند که پس از شهادت امام جواد ع یعنی در حالیکه هشت سال و پنج ماه بیشتر نداشت به مقام امامت رسیند و سیزده سال در مدینه طیبه اقامت داشتند و پس متوکل عباسی یکی از ظالم ترین و پست ترین خلفای بنی عباس بود ، آن حضرت را به اجبار به سامرا برد ، امام هادی ع حدود بیست سال در سامرا و در خانه ای که هم اکنون محل دفن آن بزرگوار است زندگی کردند .
سلام بر او و پدران و فرزندان پاکش
ای آنکه بود هادی دین نام ترا
خون گشت دل از گردش ایام ترا
فریاد ز معتزکه پس از آنهمه ظلم
با زهر جفا کشت سر انجام ترا
"شهادت دهمین پیشوای عالم تشیع حضرت امام هادی " به تمام وبلاگ نویسان و دوستان تسلیت می گویم
رایحه ی دل انگیز وجودت مرا تا عمق حیات به سرزمین نور ، به وادی صحرا ، به دیار شکفتن و بلوغ ، دیار حضور و سرور ، به پیش می برد .
با نیم نگاهی به گذشته ، منزل منزل عمرم را که به خازر می آورم تو را می بینم که کردارت همه مزین به مضامین هستی بخش است ، زین روست که شیفته تو هستم .
هر بار بزرگترین سوال زندگیم که " چگونه میتوانی چنین باشی ، از کجا آموخته ای ؟" را با تبسم پاسخ می دهی و همین امر دوباره مرا به نظاره ی اعمالت دعوت میکند .......
کوچه های عمرت به کوی خدا می رسد ، هیاهوی پر ظمظراق زندگی در تو خاموش است ، در سینه ات جای دل آینه می تپد و دو دست دعایت دو بال سفر و پرواز است .
"مادرم روزت مبارک ، دعایم کن که چون تو باشم تا تلاشت را هدر ندهم ."
زن کیست ؟ بودنش به چیست؟ الگویش کیست؟ و که باید باشد
زن کیست؟ آیا این موجود لطیف خلقت، ای سرشت پاک همان است که امروز ملعبه ی لا عبین شده؟
آیا همان است که بجای ساتر عفّت ، عریانِِِِ ِ ذلّت بر اندامش نماین شده ؟
همان است که صورتش در رنگهای تند و زننده ، در دنیا مسخ شده ، و به عطرهای ِ گنداب ماندن ، آلوده شده و محرّک انسانهای پست و شکم به جلو آمده و دلارهایشان به حساب نیامده گشته است ؟
آیا زن همان است که تنها نقطه ی اشتراک ِ با زندگان ، در نفسهای ِ آخرینش هویدا است و نی لبک ِ هوس ِ آوای مردان است و طرب عشرتهای بی خدایان است ؟
آیا همان است که امروز بحکم دموکراسی در کشور های متجدّد در اصل عقب مانده ، ارضای کاذبش میکنند و حکومت و وزارتش میدهند ؟
بزمی به حریم کبریا بر پا شد
کوثر ز خدا به مصطفی اعطا شد
یک قطره ی آب کوثر افتاد به خاک
صد شاخه گل محمدی پیدا شد
افسوس که ناموس خدا را کشتند
محبوبه ی ذات کبریا را کشتند
سادات نوشتند بخوناب جگر
بی جرم و گنه ، مادر ما را کشتند
تو را می بینم ، ای عصاره عفت ، ای مادر شجاعت ، همو زن ارادهی خدا در زن بودن ! ای زینب که بر بلندای عظمت خویش نظاره گر صحنه های تاریخی . تو را می بینم ، و گریه امانم را می برد ! گویا پیوند تو با گریه ، اسطوره پایداری است . زینب ای روح درخشان تاریخ زن ، ای پیامبر خون و شهادت ! ای کوبنده ابنا مرجانه . سوزش دلت را چنان دیدم که امکان بیانش را نخواهم یافت ، گوئی تو و غم با هم زاده شده اید و گویی تو خدای اندوهی !
در تولدت نیز باز این اشک است که می خندد ! دست تو در دست مصائب بزرگ تاریخ ، تجلی گاه اراده خدا شد . در سالروز تولدت چه غمگنامه می خندیم ! چرا تنها در حضور تو ، خنده مایوسانه خود را وا می نهد ، ای زینب ؟! ای کوه درد ، وای قله رفیع شجاعت و ای فریاد حق خواهی زن در تاریخ . اگر نبود زهره مردانه ات ، اگر نبود صبر جانانه ات ، اگر نبود مقاومت دلیرانه ات و .... چگونه ، ندای حق خواهی کربلا ، ابدی میشد؟.
در برج ولایت است کوکب زینب
علامه ی نارفته به مکتب زینب
گفتم به خرد ،یگانه ی دوران کیست
بی پرده دوبار گفت :زینب زینب
در بهشت وکلیسا موسیقی آسمانی پخش می شود.
اشکال ندارد، اما به شرطی که همیشگی نباشد.
کارولین
همه جور کار بد وجود دارد . اگر می خواهی به بهشت بروی
نمی توانی این کار ها رو انجام دهی . بعضی وقت ها حتی
نمی دانی که داری کار بدی انجام میدکنی
کارول
هر کس می تواند به بهشت برود . لازم نیست
مهم ، معروف یا ثروتمند باشی ، حتی میتوانی
دیوانه باشی ، اما باید خوب باشی و این به خودت بستگی دارد
نیکلاس
نمی توانی به آنجا بروی مگر مرده باشی،
تازه آنوقت هم رفتن به آنجا سخت است.
دم در سوال های زیادی ازت می پرسند ، البته
خودشان جواب ها را می دانند ، بنابراین بهتر است که راستش را بگویی
والتر