بارون رو دوست دارم هنوز چون تو رو یادم می یاره
حس میکنم پیش منی وقتی که بارون میباره
بارون رو دوست دارم هنوز بدون چتر و سر پناه
وقتی که حرف های دلم جا می گیره توی یه قاب
بارون رو دوست داشتی یه روز تو خلوت پیاده رو
پَرسه پاییزی ما مرداد داغ دست تو
بارون رو دوست داشتی یه روز عزیزهم پرسه من
بیا دوباره پا به پام تو کوچه ها قدم بزن
شونه به شونه می رفتیم من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه چشمهای من و خیابون